نفر پسندیدند
1
پرواز
منو تو دوتا پرنده تو قفس زندونی بودیم جای پر زدن نداشتیم ولی آسمونی بودیم ابر و بارونو میدیدیم اما دنیامون قفس بود چشم به دور دست ها نداشتیم همینم واسه ما بس بود اما یک روز اونایی که مارو باهم دوست نداشتن تورو پر دادن و جات هم یه دونه آینه گذاشتن من خوش باور ساده فکر میکردم رو به رومی گاهی اشتباه میکردم من کدومم تو کدومی با تو زندگی میکردم قفس تنگ و سیاهو عشق تو از خاطرم برد عشق پر زدن تا ماهو اما یک روز باد وحشی رویاهامو با خودش برد قفس افتاد و شکستو آینه افتاد و ترک خورد تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخته بودم دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم تو آسمونا بودی با پرنده های آزاد من تن خسته رو حتی یه دفعه یادت نیفتاد حالا این قفس شکسته راه آسمون شده باز اما تو قفس نشستم دیگه یادم رفته پرواز
از تاریخ 1403/01/01 16:38 تا تاریخ 1403/01/01 16:38
نویسنده: سید مصطفی حسینی
2
درباره من
من سید مصطفی حسینی هستم، توسعه دهنده وب فول استک، بیشتر علاقه و تخصصم سمت بکند هست اما با فرانت اند هم غریبه نیستم... من بیست و دو سالمه و دانشجوی دانشگاه قم در رشته علوم کامپیوتر هستم... من از کودکی عاشق شرکت مایکروسافت و محصولاتش بودم، برای همین خاطر وقتی علاقه م رو به کامپیوتر و برنامه نویسی متوجه شدم، سعی کردم برم سمت یک تکنولوژی مایکروسافتی که ای اس پی دات نت کور هست... میتونید گیت هاب من رو ببینید تا با سبک کد زدن و نمونه کارهایی که قرار دادم داخل صفحه گیت هابم آشنا بشید...
از تاریخ 1402/01/01 10:29 تا تاریخ 1402/01/01 10:29
نویسنده: سید مصطفی حسینی